علل گرایش به مطالعه
نویسنده:
منیره دهقان بنادکی
امتیاز دهید
درطول تاریخ ، رشد علمی، تغییرات بسیاری داشته ودرطی اعصار مختلف نوسان یافته، انسان ازدوران اولیه زندگی خود همیشه در پی کشف حقایق علمی بوده و دست به اختراعات واکتشافات زده است.این رشدعلمی درکشورها متفاوت بوده است در کشورایران اززمان تاسیس دارالفنون ،به عنوان مدرسه ای رسمی در آموزش وپرورش تحولات شگرفی همراه با شکافهایی در سطحی بزرگ رخ داده است . در اختیار نبود ن کتاب کافی دردست مردم این مرزوبوم، متناسب نبودن مطالب با سطح سنی افراد ودرنتیجه بی علاقه شدن آنها به امر مطالعه روندی را پدید آورده است که امروز شاهد آن هستیم.
"چاره ای نداریم جز این که بپذیریم عواملی وجود دارند که مارابه فعالیت وامی دارند واین عوامل نه تنها مارا به فعالیت وادار می کنند بلکه ما را به سوی هدف خاصی سوق می دهند."روان شناسان این عوامل را علاقه و انگیزه می نامند" (گنجی ،۱۳۷۴ :۲۷۳) "می توان انگیزه را به دو گروه عمده تقسیم کرد: الف:انگیزه های فیزیولوژیک یا اولیه؛ یعنی انگیزه هایی که براساس نیازهای زیستی موجود زنده بنا شده اند وجنبه ذاتی دارد.مثل:گرسنگی،تشنگی و نیازهای جنسی
ب:انگیزه های اجتماعی :یعنی انگیزه هایی که هیچ نیاز زیستی رابرطرف نمی کنند بلکه در اثر یادگیری به وجودمی آیند مثل:انگیزه های کسب علم،مقام،مال،انگیزه های پیشرفت" (همان :۲۷۸)
"انگیزه های اجتماعی به طورعمده تحت تاثیر اجتماعی که انسان در آن رشد کرده است قرار دارند وتنها به طورمستقیم،نیازهای زیستی او رابرطرف می کنند.وقتی انگیزه های اجتماعی انسان را به دقت بررسی می کنیم،ریشه های آنرا درتاریخ اجتماعی،درآنچه برای او اتفاق افتاده است می یابیم " (همان :۲۹۴)
"تحقیقات نشان می دهد که هراندازه انگیزه پیشرفت بیشتر باشد موفقیت نیز به همان اندازه بیشتر خواهد بود.علت به وجودآمدن انگیزه پیشرفت این است که جامعه به آن ارج می نهد و خانواده ها نیز برای فرزندانی که به دنبال پیشرفت می روند ارزش بیشتری قائل می شوند.می توان گفت،که انگیزه پیشرفت از طریق آموزشهای ویژه وسرمشق قرار دادن افراد موفق به وجود می آیند." (گنجی ،۱۳۷۴: ۲۹۵)
بعدازانقلاب با توجه به افزایش جمعیت جوان و شرایط خاص اجتماعی ارزش هایی مبدل به ضدارزش شده است وبرعکس با توجه به اینکه میزان مطالعه ،یکی از مهمترین شاخص های رشد و توسعه است نمی توان به راحتی ازاین مسئله (مطالعه ،کیفیت اطلاعات ،یادگیری وسواددانشجویان) چشم پوشی کرد و دست دانشگاهها را صرفاً در پیشرفت توسعه کمی ونه توسعه کیفی بازگذاشت. با توجه به آمار میزان مطالعه درایران که بسیار اسف بار و ناراحت کننده است این سوال پیش می آید که براستی علل و عوامل آن چیست ؟ شاید کمبود کتابخانه و کتاب و ضعف فرهنگ عمومی علت رکود نشر کتاب و فقر کتابخوانی در ایران است یا برعکس باید گفت که فقر کتابخوانی باعث ضعف فرهنگ عمومی و رکود نشر کتاب است احتمالا درست تر این است که این دو را علت و معلول یکدیگر ندانیم بلکه لازم و ملزوم یکدیگر قلمداد کنیم؛ تا بتوانیم از این دور بسته و باطل خارج شویم .کشور ما در وضعیتی است که بحث از کمیت کتابها و کتابخانه ها در مرحله دوم الویت می باشد الویت اول این است که چرا با وجود تعداد نسبتا محدود کتابها و کتابخانه ها (نسبت به جمعیت کشور) باز هم اقشار تحصیل کرده و با سواد کشور رغبتی به استفاده از کتابهای کتابخانه ها نشان نمی دهند؟ پاسخ به این سوال و دیگر سوالات مستلزم انجام تحقیق و تکمیل پژوهش های پیشین در این رابطه است اینکه تاریخ همیشه دست ما را در جهت ترقی روز افزون بسته است نمی تواند، بهانه ای باشد برای نشستن.
بیشتر
"چاره ای نداریم جز این که بپذیریم عواملی وجود دارند که مارابه فعالیت وامی دارند واین عوامل نه تنها مارا به فعالیت وادار می کنند بلکه ما را به سوی هدف خاصی سوق می دهند."روان شناسان این عوامل را علاقه و انگیزه می نامند" (گنجی ،۱۳۷۴ :۲۷۳) "می توان انگیزه را به دو گروه عمده تقسیم کرد: الف:انگیزه های فیزیولوژیک یا اولیه؛ یعنی انگیزه هایی که براساس نیازهای زیستی موجود زنده بنا شده اند وجنبه ذاتی دارد.مثل:گرسنگی،تشنگی و نیازهای جنسی
ب:انگیزه های اجتماعی :یعنی انگیزه هایی که هیچ نیاز زیستی رابرطرف نمی کنند بلکه در اثر یادگیری به وجودمی آیند مثل:انگیزه های کسب علم،مقام،مال،انگیزه های پیشرفت" (همان :۲۷۸)
"انگیزه های اجتماعی به طورعمده تحت تاثیر اجتماعی که انسان در آن رشد کرده است قرار دارند وتنها به طورمستقیم،نیازهای زیستی او رابرطرف می کنند.وقتی انگیزه های اجتماعی انسان را به دقت بررسی می کنیم،ریشه های آنرا درتاریخ اجتماعی،درآنچه برای او اتفاق افتاده است می یابیم " (همان :۲۹۴)
"تحقیقات نشان می دهد که هراندازه انگیزه پیشرفت بیشتر باشد موفقیت نیز به همان اندازه بیشتر خواهد بود.علت به وجودآمدن انگیزه پیشرفت این است که جامعه به آن ارج می نهد و خانواده ها نیز برای فرزندانی که به دنبال پیشرفت می روند ارزش بیشتری قائل می شوند.می توان گفت،که انگیزه پیشرفت از طریق آموزشهای ویژه وسرمشق قرار دادن افراد موفق به وجود می آیند." (گنجی ،۱۳۷۴: ۲۹۵)
بعدازانقلاب با توجه به افزایش جمعیت جوان و شرایط خاص اجتماعی ارزش هایی مبدل به ضدارزش شده است وبرعکس با توجه به اینکه میزان مطالعه ،یکی از مهمترین شاخص های رشد و توسعه است نمی توان به راحتی ازاین مسئله (مطالعه ،کیفیت اطلاعات ،یادگیری وسواددانشجویان) چشم پوشی کرد و دست دانشگاهها را صرفاً در پیشرفت توسعه کمی ونه توسعه کیفی بازگذاشت. با توجه به آمار میزان مطالعه درایران که بسیار اسف بار و ناراحت کننده است این سوال پیش می آید که براستی علل و عوامل آن چیست ؟ شاید کمبود کتابخانه و کتاب و ضعف فرهنگ عمومی علت رکود نشر کتاب و فقر کتابخوانی در ایران است یا برعکس باید گفت که فقر کتابخوانی باعث ضعف فرهنگ عمومی و رکود نشر کتاب است احتمالا درست تر این است که این دو را علت و معلول یکدیگر ندانیم بلکه لازم و ملزوم یکدیگر قلمداد کنیم؛ تا بتوانیم از این دور بسته و باطل خارج شویم .کشور ما در وضعیتی است که بحث از کمیت کتابها و کتابخانه ها در مرحله دوم الویت می باشد الویت اول این است که چرا با وجود تعداد نسبتا محدود کتابها و کتابخانه ها (نسبت به جمعیت کشور) باز هم اقشار تحصیل کرده و با سواد کشور رغبتی به استفاده از کتابهای کتابخانه ها نشان نمی دهند؟ پاسخ به این سوال و دیگر سوالات مستلزم انجام تحقیق و تکمیل پژوهش های پیشین در این رابطه است اینکه تاریخ همیشه دست ما را در جهت ترقی روز افزون بسته است نمی تواند، بهانه ای باشد برای نشستن.
آپلود شده توسط:
ghanonyar021
1400/04/28
دیدگاههای کتاب الکترونیکی علل گرایش به مطالعه